آقا نامردا من قبلا پست میزاشتم همه میریختن ویو میزدن ولی الان دیگه هیچکس نیست چرا؟
۷ مطلب در دی ۱۴۰۲ ثبت شده است.
ینی بعضی وقتا راجع به هر چیزی فکر میکنم بوجود میاد!
د آخه فلان فلان شده من امروز داشتم راجع به پورت های نری فکر میکردم که
نشکنن که آهن ربایی باشن اد هم همین امروز باید ببینم که هستنننننن؟؟؟
ای خدااااااا
اینم ویدیوش
چرا این مطلبو باز کردی ها؟ مگه نگفتم نخونش؟
اینجوریه؟ اوکی پس بخون تا بخونیم
Hello
?how are you
?how is your life
I don't know what I'm going to say, but I know that
?you are asking what, or you're reading to see what I mean
OK just let me make you know I think you know this, and I'm just reminding you again
! Then just let me remind you
We all know that always out of our apartment there is an asshole
that want to make you Feel bad
and then when you go home, you're thinking about that bastard
who made you angry and then when you're mother, father, sister, or brother
calls you for dinner or anything else, and you yell at them unconsciously
And when they ask you why you are yelling at them, you go into deep thought
and feel guilty
I'm just telling you that MF know's what is doing, you can just walk away and get away from them
or tell him that how bad shrewish is he
then he will be in thought and feel guilty
or you can punch in he's nose like this
a can be so d tell him a very, very nice finisher like : Good night my little bastard or goodbye little idiot
all I want to say is that you can be so kind to your family and fight to that MF
now I have to go because tomorrow I have Religious exam
at 10 AM
داخل بلاگفا توی درباره منم گذاشته بودم که از ساخت موسیقی خوشم میاد ولی نمیتونم اما بلاخره این طلسم شکست و یه کارایی کردم
رفتم یکم سرچ زدم و اینا که رسیدم به fl studio بعد دانلود کردم آموزش نگا کردم و اینا تا بعد از بیست و چهار ساعت رسیدم به این موسیقی
مسابقه
دوست ندارم از روی پدرم کپی کنم ولی چرا که نه؟
آقا همون مسابقه کامنت گذاری که پدرم برگزار کرده من اون جایزه رو دوتاشو میدم
فقط کافیه که بیای بری زیر پستی که لینکش میکنم اینجا و کامنت مرتبط با اون پست بذاری بعدشم من میام
کسی که بیشترین کامنتو گذاشته رو انتخاب میکنم و بهش جایزشو میدم!!! تایم مسابقه تا عیده
تمام خداحافظ
الان دقیقا 32 دقیقه هستش که به دنیا اومدم هوررا راستش هیچ ذوقی بابتش نداشتم فقط دنبال کیکش بوم که خوشبختانه چیز خوشمزه ای بود تازه خواهرامم باسم کادو تولد کشیدن (نقاشی) بعد چون کلا 5 سالشونه اومدن باسم یه چیزای عجیبی کشیدننننن که نگو یکیشون که میگفت داری از آتش فشان می افتی آتیش آتش فشان شمع کیکتو روشن کرده خلاصه این بود دیگه شدم 15 ساله
15 سال دیگه میشم سی ساله و من باسه سال دیگمم میترسم که چی قراره بشه!
ای عاشقان ای عاشقان امروز ماییم و شما
افتاده در غرقابهای تا خود که داند آشنا
گر سیل عالم پر شود هر موج چون اشتر شود
مرغان آبی را چه غم تا غم خورد مرغ هوا
ما رخ ز شکر افروخته با موج و بحر آموخته
زان سان که ماهی را بود دریا و طوفان جان فزا
ای شیخ ما را فوطه ده وی آب ما را غوطه ده
ای موسی عمران بیا بر آب دریا زن عصا
این باد اندر هر سری سودای دیگر میپزد
سودای آن ساقی مرا باقی همه آن شما
دیروز مستان را به ره بربود آن ساقی کله
امروز می در میدهد تا برکند از ما قبا
ای رشک ماه و مشتری با ما و پنهان چون پری
خوش خوش کشانم میبری آخر نگویی تا کجا
هر جا روی تو با منی ای هر دو چشم و روشنی
خواهی سوی مستیم کش خواهی ببر سوی فنا
عالم چو کوه طور دان ما همچو موسی طالبان
هر دم تجلی میرسد برمیشکافد کوه را
یک پاره اخضر میشود یک پاره عبهر میشود
یک پاره گوهر میشود یک پاره لعل و کهربا
ای طالب دیدار او بنگر در این کهسار او
ای که چه باد خوردهای ما مست گشتیم از صدا
ای باغبان ای باغبان در ما چه درپیچیدهای
گر بردهایم انگور تو تو بردهای انبان ما
افتاده در غرقابهای تا خود که داند آشنا
گر سیل عالم پر شود هر موج چون اشتر شود
مرغان آبی را چه غم تا غم خورد مرغ هوا
ما رخ ز شکر افروخته با موج و بحر آموخته
زان سان که ماهی را بود دریا و طوفان جان فزا
ای شیخ ما را فوطه ده وی آب ما را غوطه ده
ای موسی عمران بیا بر آب دریا زن عصا
این باد اندر هر سری سودای دیگر میپزد
سودای آن ساقی مرا باقی همه آن شما
دیروز مستان را به ره بربود آن ساقی کله
امروز می در میدهد تا برکند از ما قبا
ای رشک ماه و مشتری با ما و پنهان چون پری
خوش خوش کشانم میبری آخر نگویی تا کجا
هر جا روی تو با منی ای هر دو چشم و روشنی
خواهی سوی مستیم کش خواهی ببر سوی فنا
عالم چو کوه طور دان ما همچو موسی طالبان
هر دم تجلی میرسد برمیشکافد کوه را
یک پاره اخضر میشود یک پاره عبهر میشود
یک پاره گوهر میشود یک پاره لعل و کهربا
ای طالب دیدار او بنگر در این کهسار او
ای که چه باد خوردهای ما مست گشتیم از صدا
ای باغبان ای باغبان در ما چه درپیچیدهای
گر بردهایم انگور تو تو بردهای انبان ما
آخرین مطالب
دسته بندی مطالب
آرشیو
پیوند های روزانه
خلاصه آمار
- :
- :
- :
- :
- :
- :