آقا نامردا من قبلا پست میزاشتم همه میریختن ویو میزدن ولی الان دیگه هیچکس نیست چرا؟
- ۱ نظر
- ۲۵ دی ۰۲ ، ۲۱:۳۰
آقا نامردا من قبلا پست میزاشتم همه میریختن ویو میزدن ولی الان دیگه هیچکس نیست چرا؟
ینی بعضی وقتا راجع به هر چیزی فکر میکنم بوجود میاد!
د آخه فلان فلان شده من امروز داشتم راجع به پورت های نری فکر میکردم که
نشکنن که آهن ربایی باشن اد هم همین امروز باید ببینم که هستنننننن؟؟؟
ای خدااااااا
اینم ویدیوش
Hello
?how are you
?how is your life
I don't know what I'm going to say, but I know that
?you are asking what, or you're reading to see what I mean
OK just let me make you know I think you know this, and I'm just reminding you again
! Then just let me remind you
We all know that always out of our apartment there is an asshole
that want to make you Feel bad
and then when you go home, you're thinking about that bastard
who made you angry and then when you're mother, father, sister, or brother
calls you for dinner or anything else, and you yell at them unconsciously
And when they ask you why you are yelling at them, you go into deep thought
and feel guilty
I'm just telling you that MF know's what is doing, you can just walk away and get away from them
or tell him that how bad shrewish is he
then he will be in thought and feel guilty
or you can punch in he's nose like this
a can be so d tell him a very, very nice finisher like : Good night my little bastard or goodbye little idiot
all I want to say is that you can be so kind to your family and fight to that MF
now I have to go because tomorrow I have Religious exam
at 10 AM
داخل بلاگفا توی درباره منم گذاشته بودم که از ساخت موسیقی خوشم میاد ولی نمیتونم اما بلاخره این طلسم شکست و یه کارایی کردم
رفتم یکم سرچ زدم و اینا که رسیدم به fl studio بعد دانلود کردم آموزش نگا کردم و اینا تا بعد از بیست و چهار ساعت رسیدم به این موسیقی
مسابقه
دوست ندارم از روی پدرم کپی کنم ولی چرا که نه؟
آقا همون مسابقه کامنت گذاری که پدرم برگزار کرده من اون جایزه رو دوتاشو میدم
فقط کافیه که بیای بری زیر پستی که لینکش میکنم اینجا و کامنت مرتبط با اون پست بذاری بعدشم من میام
کسی که بیشترین کامنتو گذاشته رو انتخاب میکنم و بهش جایزشو میدم!!! تایم مسابقه تا عیده
تمام خداحافظ
الان دقیقا 32 دقیقه هستش که به دنیا اومدم هوررا راستش هیچ ذوقی بابتش نداشتم فقط دنبال کیکش بوم که خوشبختانه چیز خوشمزه ای بود تازه خواهرامم باسم کادو تولد کشیدن (نقاشی) بعد چون کلا 5 سالشونه اومدن باسم یه چیزای عجیبی کشیدننننن که نگو یکیشون که میگفت داری از آتش فشان می افتی آتیش آتش فشان شمع کیکتو روشن کرده خلاصه این بود دیگه شدم 15 ساله
15 سال دیگه میشم سی ساله و من باسه سال دیگمم میترسم که چی قراره بشه!
این وبلاگ قبلیه و مطالبی که قبلا داشتم روش هست(میدونم میتونم محتوا های وبلاگ قبلی رو بیارم اینجا حوصله ندارم)
خب خلاصه تموم شد ممکنه کلا هم دیگه مطلبی نذارم چرا؟ چون هم گوشیم شیکسته هم لپاپی که روش این مطالب رو مینوشتم زمانی که گوشیم شکسته مال خودم نبود و الان باید پسش بدم همین دیگه
کلا لپ کلام این تایمی که رو وبلاگم چیز مینوشتم حداقل یکم مغزم باز میشد و کمی راحت میشدم ولی دیگه نمیتونم دیگه کلا همین خداحافظ همگی به امید دیدار!.
چند وقت پیش وقتی داشتم با پدرم میرفتم جایی بهم پیشنهاد زد که موسیقی های محسن نامجو رو گوش کنم و به صورت بی حوصله یکی از آهنگ هاشو دانلود کردم و آنچنان خوشم نیومد اون تایم رفته بودم تو قالب آهنگ های خدابیامرز فرهاد مهراد و خیلی گوشش میکرم خلاصه چندی پیش که مبیشه پریروز پدرم تو ماشین آهنگ زلف از محس نامجو رو گذاشت یهو خیلی رفتم تو مودش ازش پرسیدم این کیه گفت محسن نامجو بعد
به محض اینکه رسیدیم خونه رفتمو راجع بهش جست و جو کردم و چی دیدم میمی که چندین سال پیش مد شد که محسن نامجو داخلش میگفتن این دنیا دیگه به درد نمیخوره رو دیدم
بعد یهو یه صدایی تو سرم فریاد کشید باید یچزی ازش درارم رفتم چدتا عکس ازشون دانلود کردم یه عکس جغرافیایی ایران و حالا چیزایی که در ادامه دیده میشه
خلاصه کار کردمو کردم تا اینکه این عکس از آب در اومد